مدیریت زنجیره تامین در صادرات:[3 گام مهم گروه بازرگانی هرمس]

مدیریت زنجیره تامین در صادرات یکی از کلیدی‌ترین عوامل موفقیت در بازارهای بین‌المللی است. شرکت‌ها باید تمام فرآیندهای مرتبط با تولید، حمل و نقل، انبارداری و توزیع کالاها را بهینه‌سازی کنند تا بتوانند در بازارهای خارجی رقابت کنند. در این مقاله، علاوه بر بررسی مراحل کلیدی در مدیریت زنجیره تامین، مدیریت زنجیره تامین در صادرات و  رویکردها و استراتژی‌های خاصی که شرکت رشد و توسعه تجارت هرمس برای مدیریت زنجیره تامین اتخاذ می‌کند نیز پرداخته شده است.

اهمیت مدیریت زنجیره تامین در صادرات

مدیریت زنجیره تامین به عنوان ستون فقرات هر کسب‌وکار صادراتی نقش حیاتی دارد. این فرآیند شامل تمامی فعالیت‌هایی است که برای تأمین نیازهای مشتریان خارجی باید انجام شود. از پیش‌بینی تقاضا گرفته تا تحویل نهایی محصول در بازار هدف، هر مرحله از زنجیره تامین نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و اجرای کارآمد است.

مراحل کلیدی در مدیریت زنجیره تامین

در مدیریت زنجیره تامین به صورت کلی، مراحل مختلفی وجود دارد که هر یک از آن‌ها نقش مهمی در بهینه‌سازی فرآیندهای صادراتی ایفا می‌کنند. در ادامه، به این مراحل و اهمیت آن‌ها در فرآیند صادرات پرداخته شده است:

1. برنامه‌ریزی و پیش‌بینی تقاضا: برنامه‌ریزی دقیق برای تامین نیازهای بازارهای هدف، به کاهش نوسانات موجودی و بهینه‌سازی فرآیندهای تولید کمک می‌کند. در بازارهای بین‌المللی، پیش‌بینی نادرست تقاضا می‌تواند منجر به نوسانات شدید در موجودی‌ها و افزایش هزینه‌ها شود.
2. تدارکات و خرید مواد اولیه: انتخاب تامین‌کنندگان مناسب و مدیریت قراردادها برای اطمینان از تامین مستمر و با کیفیت مواد اولیه بسیار حیاتی است. در فرآیندهای صادراتی، اطمینان از اینکه تامین‌کنندگان توانایی تطبیق با استانداردها و مقررات بین‌المللی را دارند، ضروری است.
3. تولید و مونتاژ: استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته و بهبود مستمر فرآیندهای تولید، نقش بسزایی در افزایش کارایی و کاهش هزینه‌ها دارد. بهینه‌سازی فرآیندهای تولید و مونتاژ می‌تواند به کاهش زمان تولید و تسریع در تحویل محصولات به بازارهای هدف کمک کند.

نگاه هرمس به تجارت: از انتها به ابتدا

گروه بازرگانی  هرمس معتقد است که تجارت، چه در قالب صادرات و چه در قالب واردات، باید از شناخت و تامین نیازهای بازار هدف شروع شود. این شرکت ابتدا به یافتن بازار هدف و بسترسازی برای فروش محصولات توجه می‌کند و سپس به مدیریت زنجیره تامین می‌پردازد.

مثال واردات: در صورتی که یک شرکت بخواهد کالایی را وارد کند، ابتدا باید قراردادهای فروش، بسترسازی فروش و عملیات فروش را تضمین کند. پس از این مراحل، می‌توان زنجیره تامین کالای مورد نظر را از کشور مبدا تا رسیدن به داخل کشور مدیریت کرد. به این فرآیند، مدیریت زنجیره تامین گفته می‌شود.

مدیریت زنجیره تامین در صادرات از نگاه هرمس چه مراحلی دارد؟

مدیریت زنجیره تامین در صادرات برای شرکت هرمس به این صورت تعریف می‌شود که به جای ایجاد پتانسیل‌های جدید، از پتانسیل‌های موجود در تجارت بهره‌برداری می‌کند. این شرکت رویکردی از انتها به ابتدا را اتخاذ کرده است؛ بدین معنا که ابتدا به شناسایی و بهره‌برداری از بازارهای هدف می‌پردازد و سپس زنجیره تامین را بهینه‌سازی می‌کند.

گام اول: بهره‌برداری از پتانسیل‌های موجود

هرمس در اولین گام از فرآیند مدیریت زنجیره تامین در صادرات، تمرکز خود را بر بهره‌برداری از امکانات و منابع موجود در بازارهای هدف قرار می‌دهد. در این مرحله، زمانی که حجم فروش در بازار هدف محدود است، به جای سرمایه‌گذاری سنگین در ایجاد زیرساخت‌های جدید، شرکت ترجیح می‌دهد از امکانات موجود استفاده کند.

برای مثال، اگر شرکت بتواند یک یا دو محصول را در بازار خارجی به فروش برساند، بهترین راهکار خرید این محصولات از فعالان موجود در بازار و استفاده از خدمات موجود برای حمل و نقل و امور گمرکی است. این رویکرد نه تنها هزینه‌ها را کاهش می‌دهد بلکه ریسک‌های مالی مرتبط با سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در زنجیره تامین را نیز به حداقل می‌رساند. این مرحله برای زمانی مناسب است که حجم فروش پایین و عدم توجیه اقتصادی برای سرمایه‌گذاری در زنجیره تامین وجود داشته باشد.

یعنی به عنوان مثال در صادرات به روسیه اگر مساله فقط فروش یک محصول است، اینکه شرکت بخواهد در زنجیره تامین سرمایه گذاری کند، منطقی به نظر نمی‌رسد. اما اگر بحث وجود داشتن امکان فروش چند محصول (بیش از 3 کانتینر در هفته) است، ماجرا کمی فرق خواهد کرد.

گام دوم: توسعه زنجیره تامین با افزایش حجم فروش

با افزایش حجم فروش و بهبود شرایط بازار، هرمس به مرحله بعدی در مدیریت زنجیره تامین در صادرات وارد می‌شود. در این مرحله، زمانی که حجم فروش به سه کانتینر در هفته افزایش یابد، شرکت به فکر توسعه و گسترش زنجیره تامین خود می‌افتد. یکی از اقدامات کلیدی در این مرحله، ثبت شرکت در کشور هدف است.

ثبت شرکت در بازار هدف به هرمس این امکان را می‌دهد که به جای استفاده از خدمات ترخیص خارجی، خود مستقیماً فرآیند ترخیص کالاها را مدیریت کند. این اقدام باعث افزایش کنترل و کاهش هزینه‌های عملیاتی می‌شود. علاوه بر این، با افزایش بیشتر حجم فروش و توانمندی‌های شرکت، هرمس می‌تواند با شرکت‌های حمل و نقل خارجی قراردادهای طولانی‌مدت منعقد کند. این قراردادها با شرایط پرداخت بهینه، اطمینان حاصل می‌کنند که همیشه وسایل نقلیه لازم برای حمل و نقل کالاها در دسترس هستند و شرکت می‌تواند به مدیریت بهینه مالی خود بپردازد.

گام سوم: سلف خری و تولید مستقیم

در مراحل پیشرفته‌تر، هرمس به سمت توسعه بیشتر زنجیره تامین حرکت می‌کند و به اصطلاح یک قدم به عقب برمی‌گردد تا کنترل بیشتری بر منابع اولیه خود داشته باشد. در این مرحله از مدیریت زنجیره تامین در صادرات، شرکت به استفاده از روش‌های سلف خری روی می‌آورد. سلف خری به این معناست که شرکت پیش از برداشت محصول، با کشاورزان یا تولیدکنندگان قرارداد می‌بندد و مبلغی را از پیش پرداخت می‌کند تا محصولات در زمان برداشت به شرکت تحویل داده شوند.

این روش به کاهش بهای تمام‌شده کالاها کمک می‌کند و به شرکت امکان می‌دهد که با قیمت‌های رقابتی‌تر در بازار حضور یابد. سلف خری همچنین ریسک‌های مربوط به نوسانات بازار را کاهش داده و اطمینان حاصل می‌کند که شرکت به موقع و به میزان کافی محصولات را دریافت خواهد کرد.

در نهایت، با افزایش بیشتر توانمندی‌ها و توانایی‌های مالی، هرمس ممکن است به تولیدکننده مستقیم تبدیل شود. این به معنای خرید یا اجاره زمین‌های کشاورزی نیست، بلکه شرکت زمین‌هایی را که در مناطق مناسب قرار دارند اجاره می‌کند و کشاورزان خود را برای کشت و تولید محصولات مستقر می‌کند. این اقدام کنترل بیشتری بر کیفیت و کمیت محصولات به شرکت می‌دهد و به بهینه‌سازی بیشتر زنجیره تامین کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری

مدیریت زنجیره تامین در صادرات یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است که نیازمند توجه به جزئیات و اتخاذ استراتژی‌های مناسب است. شرکت هرمس با استفاده از رویکردی هوشمندانه و مبتنی بر بهره‌برداری از پتانسیل‌های موجود، توانسته است زنجیره تامین خود را بهینه‌سازی کند و در بازارهای بین‌المللی موفقیت‌آمیز عمل کند. این شرکت با توسعه تدریجی زنجیره تامین و سرمایه‌گذاری در مراحل مختلف، از ریسک‌ها و هزینه‌های اضافی جلوگیری کرده و هم‌زمان بهره‌وری و سودآوری خود را افزایش داده است.